۱۴۰۳ جمعه ۱۰ فروردين

تاریخ ایجاد: ۱۳۹۷ دوشنبه ۲۷ فروردين  
 
دلیل یک. به نظر می رسد افراد از طریق تجربه، یاد می گیرند که برای بسیاری از کارهای مثبتی که انجام می دهند، جواب مناسبی دریافت نمی کنند، آنها در نوجوانی و جوانی به تدریج می آموزند که کارهای زیر، خیلی فایده و عاقبتی ندارند: 
     
خوبی کردن، رعایت کردن، ملاحظه کردن، منصف بودن، جبران کردن، احترام گذاشتن، جا باز کردن برای دیگران، توانایی دیگران را تقدیر کردن، سهم برای دیگران قایل شدن، انجام وظیفه نسبت به دیگران، نوبت را رعایت کردن، حریم شخصی افراد را ملاحظه کردن، با ادب بودن، وقت گذاشتن، سرموقع رسیدن، گره¬ ای را از دیگران باز کردن، پول قرض دادن، حمایت کردن، بد نگفتن، بدی شخصی را نخواستن، کمک کردن و صدها کار مثبت دیگر. 
     
وقتی افراد از همسایه، دوست، همکار، محیط کار و دستگاه های اجرایی در برابر کارهای مثبتی که انجام می دهند، جواب شایسته نمی گیرند راه خود را می روند. و سپس به تدریج از خود می پرسند: چرا باید رعایت کنم و وقت بگذارم وقتی از طرف مقابل برخوردِ مثبتی نمی بینم. نتیجه آنکه، جامعه مدنی شکل نمی گیرد و افراد به گروه های بسیار کوچک رو می آورند؛ جبران کردن و انتظار جبران داشتن، جزیی از طبع بشر است. وقتی به شخصی که اتومبیل خود را نه دوبله بلکه در ردیف سوم در خیابان پارک کرده می گویید: لطفاً قدری جلوتر پارک کنید تا مزاحم رفت و آمد مردم نشوید و پاسخ می -شنوید: من هر جا دوست داشتم پارک می کنم، خودبخود و اتوماتیک می آموزید، رعایت کردن معنا ندارد. 
     دلیل دو. ساختارهای بسیار قدیمی، دو خصلت نسبتاً پایداری را در افراد شکل داده ¬اند: حذف و انحصار. چون افراد رعایت یکدیگر را نمی کنند و مرتب حریم ها را می شکنند، دو خصلتِ، حذف دیگران و ایجاد انحصار جایگزین رفتار معقول و تعامل معقول می شوند. افراد نسبت به همه شهروندان، احساس وظیفه نمی کنند بلکه در گروه های بسیار کوچک، هوای همدیگر را دارند. وقتی شخصی خارج از یک گروه است و مورد وثوق و اعتماد نیست، حذف می شود. حذف و انحصار باعث می شود تا "ما" شکل نگیرد و ارتباطات اجتماعی خلاصه شود در: من و دوستان من. در فرهنگ شرق آسیا، مفاهیمی مانند: ما، جمع، عامه، عموم و مردم بسیار مقدس هستند و به همین دلیل  LG، Samsung، Toyota و Panasonic شکل می گیرند. هم آلمانی ها و هم ژاپنی ها، در رعایت کردن حدود و حقوق یکدیگر، تجربه مثبت کسب می کنند و می آموزند که همدیگر را قبول کنند و اعتماد کنند. آنقدر افراد رعایت هم را می کنند که حذف و انحصار بی معنا می شوند.  وقتی فرد اولویت داشته باشد، قهرمان شدن و خودنمایی نیز رشد می کنند. خودخواهی همه جا سایه می افکنند. چرا در کشورهای جهان سوم علم و دانش رشد نمی کند؟ چون افراد حاضر نیستند بر آنچه دیگری انجام داده صحه بگذارند و آجری بر روی آجرهای گذشته بگذارند. چرا رنسانس علمی در اروپا صورت گرفت چون هر اندیشمندی و مخترعی، کار قبلی را گرفت و بر روی آن بنا کرد. او را نقد کرد ولی حذف نکرد. نظر قبلی را گرفت و آن را بهتر کرد. در کشورهایی که "جمع" شکل نگرفته، تجربیات منقطع هستند، مرتب اشتباهات گذشتگان تکرار میشوند، هر فردی به دنبال دُکّان خودش است، ارتباط و اتصال و تداوم نیست. 
    دلیل سه. افراد اگر یکدیگر را قبول کنند، مجبور می شوند در کار و پیشبرد کار Share کنند و شریک پیدا کنند. Share کردن یعنی جمعی فکر کردن. جمعی کاری را انجام دادن. جمعی مشکلی را حل کردن. Shareکردن یعنی نفی فرد و اهمیت جمع. علاوه بر این، افرادی که اهل Share کردن هستند دو ویژگی را در خود به صورت غیرمستقیم ایجاد می کنند: اول، اخلاقی تر می شوند و خودخواهی های آنها کاهش پیدا می کند و دوم، بیشتر یاد می گیرند چون با صدای بلند اعلام می کنند: من خیلی مسایل را نمی دانم. به من بیاموزید. ممکن است فقط کسری از مسایل را بفهمم. شاید بدانم. شاید هم ندانم. این گونه افراد به طور واقعی متواضع می شوند و اَداهای مصنوعی تواضع را نمی توانند از خود نشان دهند.
 
دلیل چهار. در جاهایی افراد یکدیگر را قبول ندارند که تفاوت میان نظر (Opinion) و تخصص (Expertise) را نمی دانند. همه انسان ها حق دارند نظر بدهند و از مطالعات و تجربیات و مشاهدات خود استفاده کنند. ولی تصمیم سازی و تصمیم گیری صرفاً در دایره افراد متخصص انجام می پذیرد. در جاهایی که تخصص مبناست، افراد، متخصصین را می پذیرند و قبول می کنند. تخصص از سه طریق قابل شناسایی است: ۱) تحصیلات کیفی (و نه ضرورتاً مدرک)، ۲) تجربه و ۳) تولید متون. داشتن مدرک با متخصص شدن متفاوت است. دانشگاه و محل تحصیل، سطح دانش اساتیدی که یک فرد تحصیل کرده در معرض آنها قرار گرفته تعیین کننده هستند. در کشوری که راحت دکتری می دهند، به تدریج تخصص از بین می رود. وقتی دانشگاه های گلابی (ضعیف و کم کیفیت) گسترش پیدا می کنند، معنای تخصص از میان می رود و غرور کاذب فردی رشد می کند. جامعه ای که تفاوت میان مدرک دارها و تحصیل کرده ها را بداند، به معنای تخصص هم پی می برد. وقتی فردی در لابلای ده ها کار و سمت اجرایی از دانشگاهی که رتبه جهانی ۹۰۰۰ دارد دکتری می گیرد طبعاً ادعا پیدا می کند و دیگران را هم قبول ندارد.درست درس خواندن در متخصص شدن بسیار کلیدی است. 
    اصلاح امور از کجا شروع می ¬شود؟ #دو راه¬ حل و راهبرد قابل طرح است: یکی تخصصی شدن تصمیم سازی ها و  تصمیم گیری ها ، فرهنگ حذف و حلقه های انحصار و دوم، تشخیص، اجرا و پرورش فرهنگ مدنی. آموزش گسترده مدنیت برای رعایت حقوق یکدیگر، حساس بودن به قول، وفای بعهد، تعامل، اعتماد، همکاری و جا باز کردن برای یکدیگر. اصل در این چهار دلیل، دستیابی به جمع است.مسئولیت این تشخیص و تغییر نزد نخبگان است.
منبع:یادداشتی از دکتر محمود سریع القلم
 
پی نوشت:البته برطبق آموزه‌های دینی، خدای متعال بر فعالیت‌ کار گروهی و #جمعی برای رسیدن به نتیجه مطلوب و بهتر، تأکید زیادی داشته و کارهای جمعی را در موارد گوناگون، تاکید کرده،از جمله: همکاری گروهی برای اصلاح جامعه(آل عمران، آیه104)، همکاری جمعی در بر قراری وحدت ملی(آل عمران،آیه 103 )، یادگیری و آموزش گروهی(توبه، آیه122 )،فعالیت های گروهی در مسائل اقتصادی(عناوینی همانند مشارکت، مضاربه، مزارعه ، معاملات مشاعی در فقه و احکام )،به صورت جمعی و گروهی دعا کردن(پیامبر اسلام (ص): هر گاه یک نفر دعا می کند خوب است برای همه دعا کند ، چرا که این دعا به اجابت نزدیکتر است. ) ،همکاری گروهی برای هدایت مردم(یس،آیه 14 )، همکاری جمعی برای عبادت و بندگی(برگزاری نماز فرادی به جماعت بسیار سفارش شده وثواب آن را نیز فراوان روایت کرده اند)، همکار ی جمعی برای برقرار اتحاد و انسجام(شورى: آیه 13)، ارکان کار و فعالیت گروهی:شایان ذکر است که تلاش و کار گروهی در صورتی محقق خواهد شد که ارکان آن مستقر شده باشد و پایه‌های این کار ارزنده می‌تواند شامل این موارد باشد؛ 1. تعاون و همکاری 2. نظم و انضباط 3. مشورت(شوری،آیه 38 ).